یا اینکه برخی موانع فرهنگی و اجتماعی مانع از حضور فعال زنان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی است؟
مطابق آمارها، از 24میلیون نفر شاغلی که در کشور وجود دارد تنها 5میلیون نفر از آنها زن هستند. در سطح جهان هم تقریبا این معادله برقرار است؛ یک دهم درآمد جهان و حدود یک صدم مالکیت اموال و داراییها به زنان تعلق دارد. اما در جوامع توسعهیافته، وضعیت کاملا متفاوتی قابل مشاهده است؛ به این معنی که در این کشورها به میزان توسعهیافتگی آنها شاهد حضور پررنگتر و فعالتر زنان در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی هستیم.
برای مثال در کشوری مانند سوئد بهعنوان یک جامعه توسعه یافته، 8زن در کابینه حضور دارند. بنابراین، نقش زنان در بحث توسعه، اعم از توسعه اجتماعی و اقتصادی، در تمام جوامع انسانی بنیادین است؛ رابطه حضور و مشارکت زنان بهعنوان نیمی از جمعیت فعال جامعه با توسعهیافتگی یک رابطه مستقیم محسوب میشود.
اما در ایران نقش و حضور زنان در اقتصاد و سطوح مدیریتی بسیار کمرنگ است. عوامل شکلگیری این وضعیت در کشور ما از زوایای مختلف قابل بررسی است؛ اعتقاد من بر این است که موانع قانونی و جنسیتی در شکلگیری این موقعیت وجود ندارد یا اهمیت کمتری دارند، بلکه مسئله اصلی به توانمندی شخصی زنان و نیز محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی بازمیگردد. اما شکوفایی استعدادهای زنان، نیازمند ایجاد زمینهها و فرصتهای لازم است. ما شاهد آن هستیم که اعتماد به نفس کافی در زنان برای حضور در جامعه وجود ندارد.
برای جبران این مسئله لازم است که فرهنگسازی در جهت ایجاد اعتماد به نفس در زنان از خانوادهها و جامعه آغاز شود؛ هرچند که این فرایند زمان بر است. با این حال، در سالهای اخیر و بهتدریج نقش و مشارکت زنان افزایش قابل توجهی داشته است اما چنان که باید و شایسته است این نقش آفرینی هنوز وجود ندارد.
دیروز وزیر ارتباطات در اظهاراتی، با تأکید بر نقش و اثرگذاری زنان در عرصههای اقتصادی و ضرورت استفاده از ظرفیت زنان در حوزههای اداری و مالی، گفته که «در طول مدت فعالیتم تاکنون پروندهای از زنانی که اختلاس کرده و درگیر فساد و تبانی شده باشند، مشاهده نکردهام.»
این مسئله کاملا مبتنی بر واقعیت و کاراکتر زنان است. بر این اساس، زنان در انجام وظایف خود کاملا ریزبین، دقیق و مسئولیت پذیر هستند و برای انجام تکالیف خود از حداکثر تواناییهای خود بهره می برند. از طرف دیگر، نظام شخصیتی زنان به گونه ای است که به طور نسبی محتاط تر عمل می کنند که همین مسئله موجب می شود آنها کمتر درگیر جریان های فساد و تبانی شوند.
اما برای استفاده از ظرفیت های زنان چنانکه اشاره شد باید شرایط لازم برای حضور و نقشآفرینی آنها فراهم شود و برای تقویت اعتماد به نفس زنان جامعه ما، باید تلاشهایی در سطوح سیاسی و اجتماعی صورت بگیرد؛ مسئله ای که کمتر به آن توجه شده است.در دولت دوازدهم نیز چنانکه وعده داده شد از زنان در سطوح وزارت و مدیریت های بالاتر استفاده نشد، اما برای انتصاب از آنها در سطوح مختلف مدیریتی تلاش هایی صورت گرفت که قابل توجه است.
نظر شما